- Discussion and Homework (20min.)
- Reading the quatrains (1hour)
Break (20min.)
- Discussion in Persian (20min.)
- Reading the quatrains (1hour)
Break (15min.)
- Reading the quatrains and discussion (45min.)
Recommended reading: خیام؛ میراثدار گنج پربهای زبان فارسی
Related article in English: Khayyam And Rumi: How Ancient Persian Poems Resonate In Modern Culture
Key words and expressions:
معما - “enygma” Khayyam uses this word to designate the unsolvable mystery of life, universe and everything. It shows that he, along with many other Iranian thinkers of that age, thought that the mystery of the universe is unsolvable.
چهار و هفت - The number four means the four elements (earth, wind, fire, water), to which Khayyam makes numerous references in his quatrains and the number seven designates the 7 planets which were governing the fates of humans.
Vocabulary
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Quatrains:
21. (MAF 160)
ای آنکه نتیجهٔ چهار و هفتی
وز هفت و چهار دایم اندر تفتی
می خور که هزار بار بیشت گفتم
باز آمدنت نیست چو رفتی رفتی
22. (MAF 161)
ایدل تو به اسرار معما نرسی
در نکته زیرکان دانا نرسی
اینجا به می لعل بهشتی می ساز
کانجا که بهشت است رسی یا نرسی
23. (MAF 93)
هرگز دل من ز علم محروم نشد
کم ماند ز اسرار که معلوم نشد
هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز
معلومم شد که هیچ معلوم نشد
24. (MAF 23)
ترکیب طبایع چو به کام تو دمیست
رو شاد بزی اگرچه بر تو ستمیست
با اهل خرد باش که اصل تن تو
گردی و نسیمی و شراری و نمیست
25. (MAF 117)
در کارگه کوزهگری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
کو کوزهگر و کوزهخر و کوزه فروش
26. (MAF 166)
بر گیر پیاله و سبو ای دلجوی
فارغ بنشین بکشتزار و لب جوی
بس شخص عزیز را که چرخ بدخوی
(کاین چرخ بسی سرو قدان گلروی)
صد بار پیاله کرد و صد بار سبوی
27. (MAF 91)
هر راز که اندر دل دانا باشد
باید که نهفتهتر ز عنقا باشد
کاندر صدف از نهفتگی گردد در
آن قطره که راز دل دریا باشد
28. (MAF 133)
هر یک چندی یکی برآید که منم
با نعمت و با سیم و زر آید که منم
چون کارک او نظام گیرد روزی
ناگه اجل از کمین برآید که منم
29. (MAF 128)
خورشید به گل نهفت مینتوانم
و اسرار زمانه گفت مینتوانم
از بحر تفکرم برآورد خرد
دری که ز بیم سفت مینتوانم
30. (MAF 159)
از کوزهگری کوزه خریدم باری
آن کوزه سخن گفت ز هر اسراری
شاهی بودم که جام زرینم بود
اکنون شدهام کوزه هر خماری