- Introduction to Khayyam and his poetry (30min.): a brief introduction on the scientific and literary legacy of Omar Khayyam, the methods of selection of the authentic quatrains and the literary and linguistic background of Omar Khayyam.
- Reading the quatrains (40min)
Break (20 min.)
- Discussion in Persian (20min.)
- Reading the quatrains (1 hour)
Break (15min.)
- Reading the quatrains and discussion (1hour)
Recommended reading: Seyyed Ali Mir-Afzali, Robā’iyyāt-e Xayyām va Xayyāmnāme-hāye Pārsi, Tehran, Sokhan, 1400/2021, pp. 21-30.
Related reading in English: Edward Fitzgerald’s Introduction to Khayyam’s Quatrains.
Key words and expressions:
دارنده - lit. “the one who has”, hinting at the owner of this world, the almighty God.
دور - “circle”, refers to the unending circle of life and death, the unending journey of humankind.
پیاله - the bowl by which the wine was usually drunk. It is still commonly in use in Central Asia for drinking tea.
Vocabulary
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Quatrains:
- (AC 85; MAF 31; AD p145)
دارنده چو ترکیبِ طِبایع آراست
از بهرِ چه او فْکَنْدَش اندر کم وکاست؟
گر نیک آمد، شکستن از بهرِ چه بود؟
ور نیک نیامد این صُوَر عیب کراست؟
- (AC 80; MAF 34; AD p145)
دوری که درو آمدن و رفتن ماست
او را نه بدایت نه نهایت پیداست
کس مینزند دمی در این معنی راست
کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
- (AC 77; MAF 22; AD p. 146)
ترکیب پیالهای که در هم پیوست
بشکستن آن روا نمیدارد مست
چندین سر و پای نازنین از سر و دست
از مهر که پیوست و به کین که شکست
- (MAF 50; AD p146)
هر ذره که در خاک زمینی بودهست
پیش از من و تو تاج و نگینی بودهست
گرد از رخ نازنین به آزرم فشان
کآن هم رخ خوب نازنینی بودهست
- (AC 5; MAF 111)
از جملهٔ رفتگان این راه دراز
باز آمده کیست تا به ما گوید راز
هان بر سر این دوراههٔ آز و نیاز
چیزی نگذاری که نمیآیی باز
- (MAF 24; AD p146)
چون ابر به نوروز رخ لاله بشست
برخیز و به جام باده کن عزم درست
کاین سبزه که امروز تماشاگه تست
فردا همه از خاک تو برخواهد رست
- (AC. 6)
از روی حقیقتی نه از روی مَجاز؛
ما لُعْبَتِکانیم و فلک لُعبَتباز
بازیچه همی کنیم بر نطع وجود
رفتیم به صندوقِ عدم یکیک باز
- (MAF 14; AD p146)
این بحر وجود آمده بیرون ز نهفت
کس نیست که این گوهر تحقیق بسفت
هر کس سخنی از سر سودا گفتند
زآن روی که هست کس نمیداند گفت
- (MAF 69; AD 147)
بر چشم تو عالم ارچه میآرایند
مگرای بدان که عاقلان نگرایند
بسیار چو تو روند و بسیار آیند
بربای نصیب خویش کت بربایند
- (AC 44; 7)
آن قصر که جمشید درو جام گرفت
آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت
بهرام که گور میگرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت