- Discussion and Homework (20min.)
- Reading the quatrains (1 hour)
Break (20min.)
- Discussion in Persian (20min.)
- Reading the quatrains (1 hour)
Break (15min.)
- Reading the quatrains and discussion (45min.)
Documentary: A BBC Persian documentary (in Persian) dedicated to the literary and scientific achievements of Omar Khayyam.
Related article in English: Omar Khayyam: A Persian astronomer, poet and scientist (Al Jazeera)
Key words and expressions:
شبیخون - “a night attack”. In historical times this word was used to designate the attack of an army carried out during night. Here it is used metaphorically to mean the coming of death
باده - “wine”. In Classical Persian poetry, multiple words are used with the meaning of ‘wine’, like می, نبید, مل etc.
Vocabulary
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Quatrains:
- (MAF 74)
چون روزی و عمر بیش و کم نتوان کرد
دل را به کم و بیش دژم نتوان کرد
کار من و تو چنانکه رای من و توست
از موم به دست خویش هم نتوان کرد
- (MAF 80)
زآن پیش که بر سرت شبیخون آرند
فرمای که تا بادهٔ گلگون آرند
تو زر نهای ای غافل نادان که تو را
در خاک نهند و باز بیرون آرند
- (MAF 5)
هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا
معلوم نشد که در طربخانۀ خاک
نقاش ازل بهر چه آراست مرا
- (MAF 97)
یک قطرهٔ آب بود با دریا شد
یک ذرهٔ خاک با زمین یکتا شد
آمد شدن تو اندرین عالم چیست
آمد مگسی پدید و ناپیدا شد
- (MAF 113, AD p147)
وقت سحر است خیز ای مایه ناز
نرمک نرمک باده خور و چنگ نواز
کانها که بجایند نپایند بسی
و آنها که شدند کس نمیاید باز
- (MAF 112)
ای پیر خردمند پگهتر برخیز
و آن کودک خاکبیز را بنگر تیز
پندش ده گو که نرم نرمک میبیز
مغز سر کیقباد و چشم پرویز
- (MAF 127)
چون نیست مقام ما در این دهر مقیم
پس بی می و معشوق خطائیست عظیم
تا کی ز قدیم و محدث امیدم و بیم
چون من رفتم جهان چه محدث چه قدیم
- (AC 31; MAF 118; AD p148)
ایام زمانه از کسی دارد ننگ
کو در غم ایام نشیند دلتنگ
می خور تو در آبگینه با ناله چنگ
زان پیش که آبگینه آید بر سنگ
- (MAF 152)
میخور که فلک بهر هلاک من و تو
قصدی دارد بجان پاک من و تو
در سبزه نشین و می روشن میخور
کاین سبزه بسی دمد ز خاک من و تو
- (MAF 164)
بر سنگ زدم دوش سبوی کاشی
سرمست بدم که کردم این اوباشی
با من به زبان حال میگفت سبو
من چون تو بدم تو نیز چون من باشی